به نام خدا.
خوبتر که نگاه کنی، میفهمی همه چیز این دنیا مبهوتکننده است. از آسمان نارنجی و سرخ دم غروبش بگیر تا دریاچهی ارومیهای که هیچکس را توی خودش غرق نمیکند. خوبتر که نگاه کنی، میفهمی برای درک قانون نسبیت، نیاز نیست چندهزار سال نوری از زمین دور شدهباشی؛ اصلا میشود چسبیده باشی به رقیبت، حسابی در سرشاخ کار کنی و از سر و بدنت شُر شُر عرق بریزد، اما به حکمِ دو امتیازی که از یک بارانداز نصیبت شده، هر ثانیه برای تو یک ساعت بگذرد و برای رقیبت، به سرعت نور. خوبتر که نگاه کنی، میفهمی که آدمیزاد، در میانِ خودش تنهای تنهاست. انگار که هر کدام از ما سیارههایی باشیم که سالهای نوری از هم فاصله داریم و زمان، برای هرکدام از ما، همانطور میگذرد که باید. لحظههای شکوهمندِ عاشقی که برای اولین بار توی چشمهای معشوقش زل میزند، مثلِ برق میگذرند و درست در همان لحظهها، مردی پشت در اتاقِ عمل، سالها منتظر مانده تا دوباره همسرش را ببیند. خوبتر که نگاه کنی، میفهمی که آدمها، همهی آدمها، مدام میدوند برای رسیدن به نقطهای که هم خوبترین باشد و هم هر ثانیهاش، به قدرِ هزارسالِ نوری طول بکشد؛ اما خب، بعید میدانم که دنیا، از پسِ ما آدمها بربیاید، از پسِ ما، موجواداتِ مبهوتکنندهی رنجآلودِ بینهایتخواه.
۴ دیدگاه
در دنیای من
بعد از طی کردن روزهای نه چندان خوش که به آهستگی میگذشتند
چند روز است که جهان برایم کند میگذرد و به حلاوت 🙂
شُکر : )))
چقدر خوب..قدرشون رو بدون خانومِ بهار : )
هیچ کس قشنگتر نمیتونست بگه این حرفها رو کوثرم 💚
عزیزی هدای من 😍