یا من خلق کلشی
شبیهِ ترشیِ گوجهسبزهای اولِ خرداد. شبیهِ آفتابِ اولِ صبح. شبیهِ صدای نفرتانگیزِ هورت کشیدن چای. شبیهِ قل زدنِ قهوه توی موکاپات. شبیهِ شببیداریهای بیستسالگی. شبیهِ مچاله شدن کاغذهای باطله. شبیهِ راه رفتن زیرِ باران. شبیهِ لمسِ پوستِ بچهها. شبیهِ توپهای پلاستیکیِ همیشه پاره. شبیهِ خوابیدن وسطِ برفها. شبیهِ دستهای گرمِ مادربزرگ. شبیهِ بوی تندِ برشتهشدن بلالها روی آتش. شبیهِ گریه کردن کودکی برای پارهشدن قشنگترین لباسش. شبیهِ خندیدن از تهِ دل. شبیهِ به خواب رفتن از فرطِ خستگی. شبیهِ گلبرگهای صورتیِ رز. شبیهِ سوالِ جملهسازیِ امتحانِ فارسی. شبیهِ تکاندن خاکِ یک قالیِ کهنه. شبیهِ گپ زدن با کبوترها. شبیهِ صدای خشخشِ برگهای نارنجی و زرد. شبیهِ سکوتِ باشکوهِ شب. شبیهِ کتک خوردن از پدر. شبیهِ خانههای بالشتی. شبیهِ تب کردن. شبیهِ مزهی شربتِ سرماخوردگی. شبیهِ کتابهای خاکخورده. شبیهِ سربازهای سر تراشیده. شبیهِ جوخهی دارِ یک قاتل. شبیهِ اشکهای سرِ مزار. شبیه شبهای قبرستان. شبیهِ دستهای سردِ مردهشور. شبیهِ اسبسواری. شبیهِ نوشتن. شبیهِ غزل گفتن. شبیهِ دندان روی جگر گذاشتن. شبیهِ عاشق شدن و فارغ نشدن. شبیهِ دلتنگ شدن. شبیهِ در آغوش کشیدن. شبیهِ قنداق کردن نوزادها. شبیهِ دنبالهی لباسِ عروس. شبیهِ قابلمههای سیاهسوخته. شبیهِ بندر و ماهی. شبیهِ سبزهی سفره هفتسین. شبیهِ صدای کندنِ پولکِ ماهیها. شبیهِ عروسکهای کوکی. شبیهِ قوریهای شاهعباسی. شبیهِ کفشِ قهوهایِ چرم. شبیهِ زبان باز کردنِ یک کودک. شبیهِ نان و پنیر و سبزی. شبیهِ پادریهای پشمیِ قرمز. شبیهِ صدای له شدنِ پفک زیرِ دندان. شبیهِ بوی عجیبِ مطبهای دندانپزشکی. شبیهِ مزهی کیکِ شکلاتی. شبیهِ نوشتن مشقهای عقبمانده. شبیهِ خوابیدن کنارِ بخاری. شبیهِ بیخبر رفتن. شبیهِ نامههای گمشدهی اداره پست. شبیهِ لم دادن روی مبلِ راحتی. شبیهِ شکستنِ چوبهای خشک. شبیهِ کش آمدن عسلِ اصل. شبیهِ پیدا کردنِ عکسهای قدیمی. شبیهِ هوای شرجیِ جنوب. شبیهِ نرمیِ تشکهای خانهی مادربزرگ. شبیهِ گیر کردنِ نخِ بادبادکی به شاخههای درختی.
آری. زندگی شبیهِ همین چیزهاست. شبیهِ همین چیزهای ساده. شبیهِ هر لحظه. شبیهِ هر لحظه.